خندهام گرفته، ببین
بر تمامِ خاکیها
جنگ و چنگْ اندازی
کارشان شده اینها
زندگی چنان تندر
گِردِ هر سری چرخان
تا کی و کجا باید
غفلت از خود ای انسان!
آه و حسرتی بر لب
حاصلِ حیاتِ ماست
کوششی نما، برخیز
عاشقی برای ماست!...
بین ما و بین شما
فاصلهست اگر چون کوه
میتوان شدن نزدیک
با دلی پر از ایمان، خالی از غم و اندوه...
با گلِ همیشه بهار
دل بِنِه بر آزادی
سهم تو دگر غم نیست
وا نما درِ شادی...